گفت : آن چه یافت می نشود آنم آرزوست

از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست...

گفت : آن چه یافت می نشود آنم آرزوست

از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست...

 

 

باید کوچ کنم از این جا 

خانه ای تازه بسازم

و خب باید دوباره بنویسم 

 

نه مثل این روزها ... 

مثل همان روزهایی که قلم از دستم خسته می شد ! 

 

اما خب وقتی آدم زیاد می نویسد یعنی دارد همه ی خودش را هی جار می زند روی کاغذ و همه ی خودش چیزی نیست که هر رهگذری بیاید ناخنکی بزند و برود !

  

اما

راستش دیدم بی انصافی ست اگر همیشه بودن هاتان را جا بگذارم و بروم  

 

اگر همیشه بوده اید ٬ اگر هنوز هم هستید کافی ست بخواهید که بیایید  

چمدانم پر از جای شماست  ...  

   

 

+ برای همه ی عزیزان این خانه ام ... برای همه ی این سال ها ... برای این همه عشق و امید که هدیه دادید ... برای همه ی این همه ...  

دوست دارمتان  

حلال کنید  :)

 

و عشق ... 

 

                           - کِلکـــــ  شید 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد